اهل حمامم(م.امید.دافی !!!)
      
      اهل حمامم
      روزگارم بد نیست
      تکه روشوری
      خرده صابونی
      
      مشتریانی دارم خر تر از گاو تپل
      کیسه ای دارم نرم از سیخ کباب
      
      حرفه ام بد نیست‌
      شرتم آبی‌ست
      پدرم دلاک است
      سر طاسی دارد
      لُنگ می‌اندازد
      شامپو مصرف کرد
      کله‌اش هی کف کرد
      و سپس موهایش ریخت
      و چه اندازه سرش براق است
      
      حرفه‌ام دلاکی‌ست
      هدف من پاکی‌ست
      
      می‌نشیند لب سکو آرام
      یک نفر با احساس
      
      کودکی را دیدم
      می‌دود در پی صابون و لگن
      
      ای نهان در پس در
      خشک آوردم، خشک
      
      مشتری‌های عزیز
      لگن خاصره‌تان سالم باد
      رخت ها را نکنید
      آب‌مان بند آمد
      
      لگنی خواهم ساخت
      میاندازم به حوض
      دور خواهم شد از این حمام کثیف
      که در آن هیچ کسی نیست که مشتریان را کیسه کشد
      
      م.امید.دافی

 


      ۱ـ همین جا رسما از آقا حسام درخواست دارم که به قالب بلاگ کاری نداشته باشن
      طبعا خوانندگان عزیز هم در راستای حفظ کیفیت بلاگ چنین استدعایی رو دارن نه؟
      ۲ـخوانندگان عزیز بلاگ از این به بعد میتونن به وبلاگ خصوصی بنده هم مراجعه
      کنن و یه ذره هم اونجا چرت و پرت بخونن در حقیقت با توجه به این موضوع که این
      بلاگ رو هم همش من دارم راه میبرم من از این به بعد ۲ تا بلاگ دارم...!!!

      www.papercuts.mihanblog.com

تو ای دختر ...

 

            خواهرم در کوچه آرایش مکن! ..... از جوانان سلب آسایش مکن

            گیسوان از روسری بیرون مریز ..... بر مسیر دیدگان افسون مریز

            خواهرم دیگر تو کودک نیستی ..... فاش می گویم عروسک نیستی

            خواهرم ، این لباس تنگ چیست؟ ..... پوشش چسبان رنگارنگ چیست؟

            خواهرم اینقدر طنازی نکن! ..... با امور شرع لجبازی نکن

            در امور خویش سرگردان مشو ..... لایق چشمان نامردان مشو

            خواهرم ، پاچه ت چرا اینقد شده؟ ..... راست راستی، این تریپت بد شده !

            پاچه ات ، کوتاه و برمودایی است ..... خشتکت چسبیده بر یک جایی است !

            خواهرم ، این خط چشم، ایرانی است؟ ..... امتدادش یک کمی طولانی است!

            خواهرم گیرم که مو بر می زنی، ..... مو ی پا و دستها را میکنی ،

            زیر ابروی تو ای خواهر ! کجاست؟..... زیر ابروی تو ، رکن دین ماست!

            خواهرم ، تاتوی ابرو میکنی؟..... ابرو هشتی ، شینیون مو میکنی؟

            خواهرم ، مو را چرا مش می کنی؟ ..... توی مویت هی چرا کش میکنی؟

            خواهرم ، رنگ برنزه ، رنگ توست؟..... این دو چشمم ، یک دو ساعت ، منگ توست !

            چاک مانتو ، تا لب باسن چرا ؟..... بردن دل از داداش و من چرا ؟

            خواهرم من دیده ام چت میکنی ..... توی چت ، جلب محبت میکنی!

            این دماغ سر بالا ، از بهر کیست ؟..... بهتر از من ، از برایت ، مرد  نیست!

            خواهرم ، این ریش و پشمم ، مهر تو ! ..... برده از من ، دین و دل ، این  چهر تو !

            ازدواج ، از سنت پیغمبر است ..... هر که این سنت نیابد ، بس خر است

نقد وجودی زن

این نوشته رو یکی از خواننده های وبلاگ واسمون فرستاده که الته من رعایت امانت نکردم و خیلی از قسمتهاشو حذف کردم بالاخره اینم یه نظریه و خانومها نباید ناراحت بشن شما خانومها هم اگه مطلبی دارید که میتونید جواب این برادر عزیز رو بدبد ما در خدمتیم و اگر هم که ندارید خب پس شاکی نشید!

 

_مقدمه:

اگر سوسه های این حاچ خانم نبود من و تو الان به جای الکل گندم و ماست کاله ، شراب بهشتی می نوشیدیم

 و به امید حوری های بهشتی یک عمر با سنگ و کلوخ طهارت نمی گرفتیم.آخر اگر زن خوب بود خدا برای خودش هم یکی دست و پا می کرد،یکی از همان بلوند هاشو  نه؟

 

_نکته:

از موجودی که به طور متوسط یک چهارم سال تعطیل است (حتی بیشتر از تعطیلات رسمی مملکت ما!) چه انتظاری داری؟

 

_خصوصیات اخلاقی:

1)بر خورد آن ها را می توان به سگی تشبیه کرد(البته اصلا قصد بی احترامی ندارم ولی مثالی بهتر از این پیدا نمی کنم)،در صورتی که تردید کنید یا بترسید گاز گرفته می شوید در غیر این صورت با گربه ای ملوس مواجه می شوید که اظهار دارد فقط برای شما میو میو می کند.

 

2)عامل اصلی بیشتر مشکلات مانند ترافیک هستند و حتی اگر کله خر هم مد شود یکی می خرند و ازخودشان آویزان می کنند،معمولا اگر توان خرید نداشته باشند از اقلام مشابه استفاده می کنند.

 

3)معمولا روزی دو بار به کلاس گیتار و زبان می روند.هر بار حمام رفتنشان به اندازه شستن یک اسکانیای 12 چرخ آب نیاز دارد.

 

_نقل قول بزرگان! :

"  پدرم همیشه می گوید: زن مثل هندوانه است تا قاچش نکنی،معلوم نمی شود چه گیرت آمده. او می گوید زن باید مثل ماه باشد شب بیاید و صبح برود.نمی دانم چرا من باید پول شیر بهای زنم را بدهم،مگر من شیر مادر زنم را خورده ام.اصلا مگر شما پول درمان پرستات پدر من را می دهید یا ما با شیر خر بزرگ شده ایم؟  "

 

"  آنچه مایه احترام به زن می شود و چه بسا مایه ترس از او، طبع او است که از طبع مرد(طبیعی تر)است.آن نرمش اصیل و فریبکارانه جانورشکاری، آن چنگال ببر در زیر دستکش،آن خودخواهی ساده دلانه، آن تربیت ناپذیری و توسن_نهادی، آن خواهشها و فضایل درک ناپذیر و بی در پیکر و هرزه پوی..."     نیچه

 

"  ازدواج کردن مثل رفتن به همین هتل کالیفرنیای معروف خودمان هست،داخل می شوی،هر زمان خاصی می توانی تسویه حساب کنی ولی اجازه خروج نداری در کل زن گرفتن همانند فرو کردن اره به ما تحت است نه راه پیش می گذارد نه راه پس !  "

.

_حرف عدالت:

ولی نباید از حق گذشت که زنان در تاریخ بشریت بسیار تاثیر گذار بودند و نقش غیر قابل انکاری داشته اند.پشت هر مرد بزرگی زنی نیز بوده است که سر انجام به نابودی وی انجامیده است!!!

.

نتیجه:

بگذارید و بگذرید ، ببینید و دل مبندید ، چشم بیاندازید و دل مبازید

که دیر یا زود باید گذاشت  و رفت !!!

(این جمله را حداقل 3 بار بخوانید)